از مترسکی سوال کردم:ایا از تنها ماندن در این مزرعه خسته نشده ای؟
پاسخم داد:در ترساندن دیگران برای من لذتی به یاد ماندنی است پس من از کار خود راضی هستم و هر گز از ان بیزار نمی شوم.
اندکی اندیشیدم و سپس گفتم: راست گفتی!من نیز چنین لذتی را تجربه کرده بودم.
گفت:تو اشتباه میکنی!زیرا کسی نمی تواند چنین لذتی ببرد مگر این که درونش همانند من با کاه پر شده باشد.
نظرات شما عزیزان:
salam ali jaan .webe jalebi dari .in matlabetam ghashang boood. rastiiiiiiiiiiiii farda tavalodamehaaaaa ye post to webam gozashtam khasti tabrik begoo.
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 5 / 9 / 1391برچسب:داستان,داستان کوتاه و اموزنده,داستان کوتاه,داستان اموزنده,داستان جالب,داستان خواندنی, توسط علی